بنام پروردگار حی و توانا
مدتی است نمی دانم چگونه از چشمانت بنویسم…. از نقش و نگار آن نگاه معصومت… که از لابه لای پیچ و خم آن عشق را آغاز کردم… مدتی است خودم را و زندگی ام را در تو گم کرده ام … آن چنان که شده ای تنها امید برای بودنم و حل معمای زندگی ام.... دیری است خسته ام از تحمل تماشای شب های بی تو ستاره ی آسمانم… عشق من… خستگی هایم را با بوسه از من بگیرکه سخت محتاج تسکین تو ام… بگذار در شهر امن افکار تو غرق شوم… بگذار در شعاع محبت تو تا کرانه های همه ی خوبی ها ادامه دارد آسوده چشم بر هم بگذارم... بگذار بدانم که دیگر در دستان تو آواره نیستم… بگذار تنها شعر پرواز تو باشم… من از تراکم ابرهای سیاه می ترسم میگن کلاغ قارقاری ! تو رو چه به باغ درباری ؟ نمیدونم چرا این روزها همه ی وجودم رو سکوت گرفته...نمیدونم چرا حرف زدن یادم رفته.... نمیدونم چرا تو اینجا نیستی که کمکم کنی؟؟؟هروقت که بهت احتیاج داشتم نبودی...این بار هم شد یکبار دیگه.... من خیلی هم حالم خوبه....اصلا هم ناراحت نیستم...اما....عجیب توی لحظه های من کمی.... دلم برای با تو بودن غوغایی به راه انداخته و تو.... کاش بودی..... منو ببخش که خواسته و ناخواسته، دانسته و ندانسته، آزارت می دم. ضربه ات کاری بود
من از فاصله بین ابرها می ترسم
ای بهترینم...
من از فاصله می ترسم و کسی
دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد
و یا اشکهای سرازیرم را در دل شب نمی بیند
جنس هر اشک خود شیشه ای از عشق است
گویند که شیشه ها عاشق نمی شوند
ولی وقتی روی شیشه بخار گرفته ای نوشتم دوستت دارم؛
گریست....
از دوریت قلبم نیز بی اختیار میگرید...
قلبی که شیشه ای نیست، ولی در سکوت و
دوریت در در آن طرف مرزها می شکند
چشمانم در فراغت به نقطه ای دور در سرخی غروب می نگرند
و در انتظار برگشت خورشید هستی بخش تا هنگام طلوع
معنای سرخی عشق و تاریکی فاصله را تجربه می کنند
به سان مسافری
کــه ناگــهـان
به مقصد می رسد
ولی...
گاهی ، بعضی چیزها
ارزش هزاران بار تکرار را دارند
تکرار می کنم ، تکرار می کنم : دوستت دارم...
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،
چون من هم آفریده ام از عشق
جهانی برای تو !
سکه نداری دون میخوای ؟
عاشق مهربون میخوای ؟
خوش بود دلم دوسم داری ، میگن که تو حق نداری
یه دلخوشی داشتم اونم ازم گرفتن اجباری
پیغوم رسید که اون ورا جا نیست واسه کوچیکترا
آهای کلاغ دیوونه اونجا جای بزرگونه !
خوش بود دلم یک کسی هست ،
یه عمر میشه به پاش نشست
به پاش نشست و مُرد براش ،
قارقاری کرد تو سرسراش
به هر دری زدن که تا ، با هم نباشیم ما دو تا
میگن باید فرار کنم ، دلمو آخه چکار کنم ؟
پیغوم رسید که اون ورا جا نیست واسه کوچیکترا
آهای کلاغ دیوونه اونجا جای بزرگونه !
برو اینورا پیدات نشه ،
کسی عاشق صدات نشه
آهای کلاغ دیوونه اونجا جای بزرگونه !
منو ببخش که بهت ظلم می کنم.
منو ببخش که به چیزایی که نباید، زیاد فکر می کنم.
منو ببخش که برای اینکه راجع به دیگران بد فکر نکنم و اشتباهاتشون رو نادیده بگیرم به تو فشار میارم.
منو ببخش که هنوز تو رو نشناختم.
منو ببخش که هنوز یاد نگرفتم با تو مهربون باشم.
منو ببخش که بهت این قدر سخت می گیرم.
منو ببخش که خیلی اوقات نادیده ات می گیرم.
منو ببخش …
منو ببخش …
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود
وبه یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
بالای صفحه |