دی 89 - بنام پروردگار حی و توانا
سفارش تبلیغ






بنام پروردگار حی و توانا

قهوه


نوشته شده در سه شنبه 89 دی 28 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

آهنگ جدید مجید ادیب بهمراه خشایار زیکو و مهدی اوتایم

برای دانلود آهنگ اینجا را کلیک کنید


نوشته شده در دوشنبه 89 دی 27 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

قصر


نوشته شده در دوشنبه 89 دی 27 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

گل من، قلبت را، به خداوند سپار...

آن همه تلخی و غم، این همه شادی و ایمانت را...

گاهی از عشق گذر کن و دلت را، بسپار

به خداوندی که

خوب می داند گل من؛

سهم تو از دل چیست...!

گاه، دلتنگ شوی،

گاه، بی حوصله و سخت و غریب!

و زمانی را هم، غرق شادی و پر از خنده و عشق...


همه را، ای گل ناز، به خداوند سپار...

خاطرت جمع، عزیز! که عدالت؛ خصلت مطلق اوست...

گل نازم؛ این بار

چشم دل را واکن!

دست رد بر دل هر غصه بزن!

حرف هایت را، گرم و آرام و بلند، به خداوند، بگو...

عشق را تجربه کن!


حرف نو را این بار، از لب شاد چکاوک بشنو!

قطره آبی بچکان؛ بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!

گل من؛ در این سال؛ که پر از روز و شب است،

و پر از خاطره هایی تازه!

چشم دل را، نو کن

و شبیه شب و شبنم، غرق موسیقی باش!

لحظه ها، می گذرند، تند و بی فاصله از هم...

مثل آن لحظه که دیروز شد و

مثل آن روز که انگار، گلم؛

هرگز از ره نرسید...!

 آری ای خوب قشنگ؛

زندگی، آمدن و رفتن نیست...

خاطره ها هستند، گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!

بهتر آن است که در روز جدید،

فکر را نو بکنیم، عشق را، سر بکشیم

و دل تار غمین را

بنشانیم سر سفره نور،

خانه اش را بتکانیم و سپس

هر در و پنجره را، سوی چشمان خدا وا بکنیم...

روز نو، آمده است!

و بهار هم امسال، مثل هر سال از آغوش خدا، می روید!

کاش، این بار، گلم؛

با دل گرم زمین، عهد بندیم، دگر؛

قدر بودن ها را، خوب تر می دانیم...

و خدا را هر روز، از نگاه همگان می خوانیم...!

فاصله، بسیار است بین خوبی و بدی... می دانم!!!

....ولی ای ماه قشنگ؛

آن چه در ما جاری است؛ این همه فاصله نیست!

چشمه گرم وصال است و عبور...

زندگی... می گذرد؛ تند و آسان و سبک...!

عاشق هم باشیم، عاشق بودن هم،

عاشق ماندن هم، عاشق شادی و هر غصه هم...

روز نو، هر روز است؛

فکر را، نو بکنیم...!

عشق را، سر بکشیم...!

زندگی؛

می گذرد...! تند و آسان و سبک!!


نوشته شده در جمعه 89 دی 24 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

 دوری از من ، اما چه نزدیک دلهایمان

       تو و من

      دوریم اما دستانت در دستان من است

          از فرسنگهای دور در آغوشت می کشم

           و بوسه بر لبانت می زنم

            دوریم اما دلهایمان نزدیک است....

 ....با عشق


      چشمان فریبایت آشکار می سازد برایم صداقت ترا

         حس زیبایی است در من وقتی

          خنده های شیرین ات از دور به گوش می رسد

            شیطنتی که در ‌آن نهفته است

             مرا می کشاند به شیطنهای آبی

        

      شاید تمام تپش های ناگهانی قلبم با دیدنت آرام شود

       شاید روزیکه دوباره دیدمت حس روزای زنده بودنم رو پس بگیرم

        شاید تمام وجودم چشم شود و در چشمانت محو شود

        و شاید هم...

           و شاید هم آنقدر بی تفاوت شده باشی که مرا نبینی

            و ساده از سادگی من بگذری

                    نمی دانم........؟


نوشته شده در جمعه 89 دی 24 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

منتظر


نوشته شده در پنج شنبه 89 دی 23 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

دویدن و نرسیدن


نوشته شده در سه شنبه 89 دی 21 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

مرگ

نوشته شده در سه شنبه 89 دی 21 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

شناور سوی ساحل های ناپیدا

دو موج رهگذر بودیم

دو موج همسفر بودیم

 گریز ما 

     نیاز ما

    نشیب ما

           فراز ما

شتاب شاد ما با هم

تلاش پاک ما توام

چه جنبش ها که ما را بود روی پرده دریا

شبی درگردبادی تند روی قله خیزاب

رها شد او ز آغوشم

جدا ماندم ز دامانش

گسست و ریخت مروارید بی پیوندمان بر آب

از آن پس در پی همزاد ناپیدا

بر این دریای بی خورشید

که روزی شب چراغش بود و می تابید

به هر ره می روم نالان به هر سو می دوم تنها


نوشته شده در دوشنبه 89 دی 20 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

گذشت


نوشته شده در دوشنبه 89 دی 20 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5      >


بالای صفحه