تکست آهنگ - بنام پروردگار حی و توانا
سفارش تبلیغ






بنام پروردگار حی و توانا


باورم کن

 نه خودش موند نه خاطره هاش تنها چیزی که مونده جای خالیشه

 قصه دنباله دار رفتنش هنوز شبا مثل یه ستاره از ذهنم رد میشه

 دلخوشیامو زیر پاش گذاشت و گذشت حالا فقط منم،  من بی انگیزه

 کسی که دنیای من بوده یه روز نبودنش داره دنیامو بهم میریزه

             باورکنم یا نکنم قلبموجا گذاشت و رفت

                    طفلکی دل سادمو تو غم تنها گذاشت و رفت
 

 هنوز هاج و واجم که چه جوری شد هر کاری کردم که از پیشم نره

 نمی دونستم که از این فاصله ها از این جدایی داره لذت می بره

 اونکه می گفت مثل منه از جنس منه نمیدونستم دلش اینقدر از سنگه

 چقدر به خودم دروغی می گفتم الان هر جا باشه واسه من دلتنگه

             باورکنم یا نکنم قلبموجا گذاشت و رفت

                     طفلکی دل سادمو تو غم تنها گذاشت و رفت



 نمیشه

 نه امشب که هر شب که حالم خرابه

 یه جزیره ام که دورم یه دریا سرابه

 من عادت نکردم به شبهای سردم

 به اینکه نباشی من عادت نکردم

 قسم خورده بودم اگه از توجدا شم

 دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

 ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم

 نه دیروز و نه امروز و نه فردا همیشه نمیشه

 چقدر قصه گفتم که دریا بخوابه

 چقدر گریه کردم نفهمم سرابه

 نفهمم کجامو نفهمم کجایی

 چقدر با تو بودم تو عین جدایی

 قسم خورده بودم اگه از توجدا شم

 دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

 ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم

 نه دیروز و نه امروز و نه فردا همیشه نمیشه

 


 تو حتی

جای تو فکر و خیالت شبا میاد پیشم

با اینکه تو دوری از من بازم دلواپست میشم

آخه عمری که بی تو بگذره چرا ثانیه هاشو بشمرم

من بدون تو از تموم  لحظه هاش بی زارم

بدون من پر کشیدی آتیش کشیدی به بال من

یادمه وقتی رفتی دلت نسوخت به حال من

تو حتی سر برنگردوندی ببینی که روحم بی توداره پرپر میشه

قبل تو دلم از این دنیا خون بود بعد تو از اونم بدتر میشه

خدا می دونه تنها کسم بودی و بعد تو چقدر دلم باید تنها شه

دنیایی که توش کنارم نباشی نباشی می خوام دنیا نباشه



 یادته

صدبار دلم می خواست برم اینبارم یکیش

ولی اینقدفعه جدی جدی می رم بدون حرف پیش

پیش تو بدون یا نبودن مگه فرقی هم داره

تازه وقتی رفتم اونوقت می فهمی دنیات یه چیزی کم داره

یادته همش بهم می گفتی که فراموش کردن خیلی آسونه

حالا بشین و تماشا کن از تو دیگه هیچی توخاطرم نمی مونه

هرچی بینمون بود تمومه دیگه شونه هات جای من نیست

توی مسیر سرنوشتت از این به بعد رد پای من نیست 

خوب منوبه خاطرت بسپار این منی که روبروته

تماشا کن رفتن کسی و که بعد رفتنش دیدنت آرزوته

تو خودت و به خواب زدی ونمیتونم از این خواب زمستونی بیدارت کنم

تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی و نمی خوام دیگه تکرارش کنم



 دوست دارم

من توی زندگیتم ولی نقشی ندارم اصلا

تو نشنیده گرفتی هر چی که شنیدی از من

بود و نبودم انگار دیگه فرقی برات  نداره

اینهمه بی خیالیت داره حرصم و در میاره

تکلیف عشقمون و بهم بگوکه بدونم

باشم نباشم بمونم یا نمونم

می ترسم که بفهمم  هیچ عشقی بهم نداری

یا اینکه کنج قلبت هیچ جایی واسم نزاری

من توی زندگیتم ولی دوست دارم منه بیچاره

مگه دلم تو دنیا جزتو کسی و داره

کجای زندگیتم یه رهگذر تو خوابت

یه موجوده اضافی توی اکثر خاطراتت

می بینی دارم می میرم و هیچ کاری باهام نداری

تو با غرور بی جات داری حرصم و در میاری



 نرو

توفقط می خوای بری ، بری هر جایی شده

رد پاهات توی برف چه تماشایی شده

قدمای اولت یه کم آهسته تره

تودلم گفتم خدا یعنی میشه که نره

اینا تقصیر تونیست من یه کم کهنه شدم

منه پیر و نخ نما منه بیزار از خودم

وسطا راهی و توی این هوای سرد

تو دلم گفتم چرا به عقب نگاه نکرد

نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو

نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو

بعد اون ندیدمت چقدر داد زدم

نه به گوشت نرسید هر چی فریاد زدم

مات و مبهوتم هنوز چه سرانجام بدی

توی دفتر سیاه و واسه من ورق زدی




 حباب

           به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه

      این که آینده اتو می بینی همش از گذشتت داره دورت می کنه

            اینکه یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسی و پس بزنه

        یه حباب گنده می ترسه همش نکنه کسی بهش دست بزنه

                    یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت

          چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت

             اون کلاه لبه دار گنده رو می کشی روی سرت نشناسنت

           ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه

   یه ستاره است که به خاطر غرور تا فراموش میشه سوسو می زنه

     بیا فکرکن که چرا چی شد الان تو رو هر جا می ری می شناسنو

                      از اضافه دلایی که شکست فرش زیر پات می ندازنو

             تو که این مسیر سخت و اومدی که هنوزم خستگیش توتنته

                        هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه بودنته




 نمی زارم خسته شی

غماتو بزار از کنارم برو سراسر غروب و غم و غربتم

تلاش توبی فایده است قبل تو  زمونه به زانو درآوردتم

تو محتاج یک لحظه آرامشی دیگه خستگیهاتو هاشا نکن

میخوام عمر این لحظه هام کم نشه برو این غروبو تماشا نکن

نمی زارم از بودنم خسته شی بیا این تو این  جاده پاشو برو

اگه ریشه هام پیر و کهنه است ولی نمی زارم از هم بپاشه تو رو

نزار این زمونه شکستت بده نمیخوام که تسلیم تقدیر شی

من و مرگ من سرنوشت منه نمیخوام که پای دلم پیر شی

یه جور از کنارم برو تا بگن ، بگن یارت از سنگه و دل نداشت

تشکر نکن بابت رفتنت برو این فداکاری قابل نداشت





 کی جای من اومده

گذشتن از جلوی چشمام دارن رد میشن آهسته

تو رویام تو رومی بینم یه رویای پر از غصه

با چشمای پر از اشکم بهت راهو نشون دادم

خودم بهت گفتم برو اما به پاهای تو اوفتادم

تو آسون رد شدی رفتی تو کوران غم و سختی

منم رفتم پی کارم توهم دنبال  خوشبختی

کی توی قلبت جای من اومد اسممو از تو خاطر تو برد

کی بوده اینقدر ، اینقده راحت باعثش بود که خاطراتمون مرد

چی شده حالا که از این دنیا زندگی رو بدون من می خوای

چه جوری میشه چه جوری می تونی ، میتونی با خودت کنار بیای

یه جوری ریشه هام خشکید که انگار کار پاییزه

خرون رفتنت انگار داره برگاشو می ریزه

یه جوری گریه می کردم که بارون بینشون گم بود

کاش این رویا از آغازش فقط خواب و توهم بود 

کی توی قلبت جای من اومد اسممو از تو خاطر تو برد

کی بوده اینقدر ، اینقده راحت باعثش بود که خاطراتمون مرد

چی شده حالا که از این دنیا زندگی رو بدون من می خوای

چه جوری میشه چه جوری می تونی ، میتونی با خودت کنار بیای



 بخند

هوس کردم بازم امشب زیر بارون توی خیابون

بیادت اشک بریزم طبق معمول همیشه

آخه وقتی بارون میاد روصورت یه عاشق مثل من

حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه

امشب چشای من مثل ابرای بهاره

نخند به حال من که حالم گریه داره

چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بزاره

اره بخند بخند که حالم خنده داره

این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونا

نمیخوام تویاین خلوت کسی دور و برم باشه

نه پلکام روی هم میرن نه دستمی کشم از گریه

نه میخوام بند بیاد بارون نه چتری رو سرم باشه

امشب چشای من مثل ابرای بهاره

نخند به حال من که حالم گریه داره

چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بزاره

اره بخند بخند که حالم خنده داره




 تنهایی

همون لحظه همون موقع با اون احوال خیلی بد

درست وقتی که می رفتی دلم شور تو رومی زد

همون وقت که تورو داشتم یهو از دست می دادم

از اون شب به خودم هر شب چقدر لعنت فرستادم

چهکاری بود که من کردم تو رو سوزوندم از ریشه

این آتیشه همون روزه  که دامن گیرمن میشه

رفتی که تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم

باعث اون همه تنهایی منم عاقبت باید که تنها می شدم

توی این خونه متروک دلم جون می ده می میره

شباشم بی ستاره است و غروباشم نفس گیره

به توبد کردم و الان ببین عاقبتم اینه

که تنهام و دل تنگم دیگه ساکت نمیشینه

به تو بد کردم اون روزا که عشقت رونفهمیدم

که هر کاری باهات کردم دارم تاوانشو می دم

رفتی که تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم

باعث اون همه تنهایی منم عاقبت باید که تنها می شدم




توکه می دونی

توکه می دونی همه عمرمو اونجا گذاشتمو رفتم

توکه می دونی به جز آغوش تو جایی نداشتمو رفتم

اگه رفتمو تو سراغمو نمی گیری هنوزم که هنوزه

اگه به جز خودم کسی نیست که دلش برای من بسوزه

نه نمیدونی آخه همه غمامو به تو نگفتم

نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم توبیفتم

نه نمیگفتم آخه تحمل غم منو نداری

نه نمیگفتم آخه می ترسیدم بری تنهام بزاری

بگو فهمیدی وقتی می رفتم نگرون خودم نبودم

غم اینده ات بدجوری نشسته بود توی همه وجودم

اگه تصویری که ازم توی ذهنت بود خرابش کردم

به خاطر خودت دیگه ازم نخواه که پیش تو برگردم

نه نمیدونی آخه همه غمامو به تو نگفتم

نه نمیدونی آخه نخواستم از چشم توبیفتم

نه نمیگفتم آخه تحمل غم منو نداری

نه نمیگفتم آخه می ترسیدم بری تنهام بزاری


نوشته شده در دوشنبه 91 آبان 1 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

 

 ای کــــــوه فـــــــروریخته بیـــهوش 

 خاموش نمون نخواه منو خــاموش 
 

 ای دل زده از روز و شــــــب بــرفی 

 با عاشق مضــــــــطرب بزن حرفی 
 

 با من که شدم واست سراپاگوش 

 حرفی بزن ای کوه نمون خــاموش 
 

 دلــــــگیر چقـــدر تموم دنیا بی تو 

 تا کــــــــی نبینم روزای افتابی تو 

                    ***

 گفتن داری میری از پیشم این راسته 

 این راسته خدا تو رو صدا زد خواسته 
 

 هر چـــــند که دوری از تو واسم مرگه 

 مرگــــــــت نفسهای اخر این بـــــرگه 
 

 این بــــــرگ خــــزون زده همیـن پاییز 

 این عاشــــــــــق از اشـــک پر و لبریز 
 

 اما به خــــــــدا سپـــــــردمت محبوبم

 تا خوب شه حالت به خـدا من خوبم 

                   ***

 اما نـــــــبر از یـــــــــاد به یادت بودم 

 یادی بکن ازم که بی تو من نـابودم 
 

 گاهی اگه شد بیا سراغم تو خواب

 ای خواب پریده از چشای بی خواب 

 


نوشته شده در جمعه 91 تیر 30 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

  شاید بهار دیگه،
        تو قصر آرزوهام
               پیشت نشسته باشم

  یا شایدم تو غربت
         واسه همیشه بی تو
                   چشامو بسته باشم

شاید بهار دیگه
     تموم ارث عشقت ، به من رسیده باشه
 
 یا شایدم که لبهام
        به جای لبهای تو، خاک و بوسیده باشه

 
  واسه زمین و زمون
         یه روزی آرزو بود از همدیگه جدا شیم
          شاید بهار دیگه
         سال جدیدو  با هم سر یه سفره باشیم

  شاید بهار دیگه
            این همه اتفاق و باور نداشته باشیم 
  پارسال کنار من و
          
 امسال ، به خونه نو قدم گذاشته باشیم

   شاید بهار دیگه
          هرگز باور نداشتی از این زمین جدا شم

               هنوز از رفتن من
                  
 چهل تا روز نرفته، از یادت رفته باشم... .


نوشته شده در شنبه 90 اردیبهشت 24 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

  حیف اون اشکایی که، واسه تو هدر شدن
  دیگه احساسی ندارم ،
واسه بال و پر شدن

  حیف این غرور من، له شه زیر پای تو
  نمیخوام دیگه نفس هام، باشه تو هوای تو

  بعد از این اسمای مارو، دیگه با هم نمیارند
  حتی بعد مرگمونم، مارو با هم نمیزارند

  قسمت هر دوتامون، سوختن و همیشه باختن
  حکم این زمونه اینه، هر چی سرنوشت و ساختن

  میگیرم قلبم و از تو ، نگو که چه حسی داری
  پس بده امانتیمو ، دیگه لازمش نداری

  نمیشم اسیر جادوت، برو بازیمون تمومه
  دیگه بسه سحر و افسوس، عاشقیمون ناتمومه ...


نوشته شده در پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

   تو ازم نشونه خواستی
          
 تو بهشتم خونه خواستی

      این شبا دعا کن آدم
             حالا که بهونه خواستی

 عمری در پناه عشق باش
             عشقی که شبونه خواستی

   بنوش از چشمه رحمت
            هر چقدر پیمونه خواستی


   یک قدم بیای به سمتم ، صد قدم میام به سمتت
                       از ته دلت دعا کن ، تا که آروم بشه قلبت

    نا امید نباش که شاید ، داره درمون میشه دردت
                       رو به هر کم و زیادی درِ توبه رو گشودم

   مهر من داشتی که حالا ، تو را تا خودم کشوندم
                    این شبا دعا کن آدم ، تو یه قطره از وجودم

     این شبا دعا کن آدم

                       

                                       تو یه قطره از وجودم

 


نوشته شده در چهارشنبه 90 فروردین 17 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

سخته

باورش برام ، تو رو دارن ازم میگیرن

سخته

باورش برام ، دیگه دستاتو نگیرم

             ***
سخته تحمل ، بکنی یه عمر  ؛ آدمی رو که دوسش نداری

شبا وقتی دلت گریه می خواد ، سرت و رو شونش بزاری


سخته واسه من دوریه چشات

         سخته زندگی بدون صدات

           کی مثل خودت این و میدونه

                    کی مثل خودم میمیره برات

             ***

    یه نفر می خواد تو رو ازم بگیره

   یه نفر که قد من دوست نداره

  یه نفر می خواد من و تنها بزاری

  جای من دستش و تو دستات بزاره


نوشته شده در سه شنبه 89 دی 14 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

چه لاک خوشرنگی چه آرایشی داری، چه دوس پسر خوبی چه آرامشی داری
وقتی تو ای اف امی نی دیگه به تو فکر کنه، روزی صد بار زنگ بزنه تو رو چک کنه
راستی، شنیدم تو دیگه از ما خسته شدی، شنیدم به یه کس دیگه ای وابسته شدی
به دوس پسر جدیدت مبارک باشه، اصلا مگه میشه سلیقه ی شما بد باشه

میگن خیلی با هم خوشین، خب خدارو شکر، یکی هم پیدا شد و دل شمارو برد
منم که واسه رسیدن به تو بی امیدم، تا جایی که یادمه هی دنبالت میدوییدم
بزار بگم، حالا که داری میری راحت، بی لیاقت، گفتی تا تهش باهاتم، ولی دیدی طاقت
نیاوردی و یکی دیگه رو جایگزین من آوردی و خیلی راحت تو آبروی منو بردی

<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>

یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم، ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلا
همه رو می پیچیدم و پا شدی رو دستم، خدایی تو وجود تو احساسی بود اصلا؟

<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>

دیگه برو فکر منم نباش و راحت، با هرکی هستی باش، منم هواشو دارم
هرکی که با توئه یا یه جورایی آشناست با تو، با این که بد بودی ولی باز شانس با توست
چون من حالیمه هنوزم حرمت نون و نمک، با اینکه همه حرفای تو دروغ بود و کلک
ما که از همه خوردیم، خب میگیم تو هم روش، میتونی این موزیکو بدی با صدای بلند گوش
میدونی امثال تو دورو ورم پرن، کوش اون که باب میل منه و من بی تابشم
اون که به چشم نیاد بزرگترین ایرادشم، حتی به بدترین شکل بزنن زیرابشم
بازم دونسته با دروغاش سیاه بشم، اون که به یادش من زیر بارون پیاده شب
قدم میزنم اما نیست عین خیالشم، من تو فکرش و اون بی استرس میخوابه شب

<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>

یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم، ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلا
همه رو می پیچیدم و پا شدی رو دستم، خدایی تو وجود تو احساسی بود اصلا؟

<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>

شاید طبق معمول با یه شیشه مارتینی مستی، یا با دوس پسرت داری توی پارتی میرقصی
یا شایدم اونو مثل من آزارش میدی، یا خیلی ولو روی تخت ماساژش میدی
مثل من هرست میده که دیوونه بشی، سرش داد بزنی بگی تو خونه بشین
بگی جایی نرو، دور همه رو خط بکش، ولی خودت جلو آینه بکشی خط چشم
که به قرارت برسی و تو با اون باشی، میگن شیفته اش شدی، تابع قانوناشی
آخه مگه یه آدم تا این حد میشه بی رحم، نبودی ببینی تو نبودت چی کشیدم
آواره کوچه خیابونا شدم، عین بی خونه ها، درست عین دیوونه ها با خودم حرف میزدم
میگفتم برمیگرده میاد میمونه پیشم، فکر میکردم میدونی نباشی دیوونه میشم

<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>
>>>>>>>>>
<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>

یه روزی فقط دستای تو بود تو دستم، ولی حالا حسابی وا نمیکنم روت اصلا
همه رو می پیچیدم و پا شدی رو دستم، خدایی تو وجود تو احساسی بود اصلا؟


نوشته شده در یکشنبه 89 دی 12 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

  چیه چیزی شده ؟ چرا ساکتی ؟
  دوست داری من نباشم تا کنارت باشه کی ؟
  شنیدم از من دلسرد شدی به تازگی
  شادی هاتو تقسیم میکنی با یکی ..
  دیگه که دوسش داری و تو روش حساسی..
  روش داری عقاید خیلی شیک و وسواسی..
  اینقده اون و می خوای که اگه با اون بودی و من و اتفاقی جایی دیدی نشناسی...
  گفتم غرورمم  زیر پاهات بذار له بشه
  رفتی نذاشتی حتی دوستیمون به سال بکشه
  تو عین نداریا واسه تو هر کاری کردم و بی معرفت نیومد یه بار به چشت
  هرچی راجع بهت فکر می کردم شد نقش بر آب .. آواره آمارت  بدجور همه جا پخشه الان
  کاری کردی که حتی زندگی سخته شه برام .. بگو بینم کی تو زندگیت پر نقشه الان ؟

      اونم مثل منه و تعصب داره رو تو ؟
      دوست داره همه جوره حفظ کنه آبروتو ؟
      مثل من حاضره با دنیاهم عوض نکنه حتی .. یه دونه از اون تاره موتو ؟
      یا که بر عکس نسبت به تو بی ارزشه ؟ بگو چی کم گذاشتم واسه تو این رسمشه ؟ !
      که جواب خوبیمو بدی با بدیات
      مگه نمیگفتی فرق کردی با قدیمات ؟!!

                                                                   ...
                                                                   ...
                                                                   ...

               خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو
                                            برو با هر کی که دلت می خواد رو به رو شو
               بدون دیگه واسه من مرده کسی که
                                           یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو
                                                                   ...
                                                                   ...
                                                                   ...
 
چه خوش خیالم به فکر اینکه دوباره تو بهم زنگ میزنی شبا تا صبح بیدارم ..
  عیب نداره تو این شبا که واسه ما سخته خواب
  تو با خیال راحتت بگیر تخت بخواب
  نگران منم نباش و آروم یواش .. چشمات و ببند بودن از ما داغون تراش
  که حالا همه چی رو سپردم به دست فراموشی
  خوب میدونم که حالا با کس دیگه هم آغوشی
  اینا رو میبینم و میسازم بازم با غمت و
  اینو بدون یه روزی میگیره آهم دامنت و
  آخه تا من یادمه تو با راحتی ..منو تنها گذاشتی تو اوج ناراحتی
  کاری کردی که به یه فکر خراب رسیدم .. فکر کثیفمو حتی تا خلاف کشیدم
  وقتی میدیدم نیستی اما یادت اینجاست وقتی نمیشد من و تو با هم ما بشیم باز
                                                                   ...
                                                                   ...
                                                                   ...
               خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو
                                            برو با هر کی که دلت می خواد رو به رو شو
               بدون دیگه واسه من مرده کسی که
                                           یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو
                                                                   ...
                                                                   ...
                                                                   ...
هنوزم بوی عطرت چندتا دونه ی مشکی از اون موی لختت روی تخته ..
تختی کسی که همیشه میشدی  روش تو بفلم ولو
تو که رفتی .. نمیشکوندی اقلا دلو
با زخم زبونت ..
رسم زمونه اینه رابطه هایی که به هم وصله نمونه
خیلی خوب دیگه همه چی بسه تمومه هر چی خدا بخواد همه چی دسته همونه
ولی بدون تو هم یه کم نه آخرشی
منه ساده رو بگو ساختم با همه چی
نمیخوام سر صحبت الکی هی بی مورد باشه .. اصلا تو خوبی هر چی تو میگی باشه ..
دیگه اسمتم تو زندگیم باشه نحصه
هر بلاییم سرم آوردی ناز شصتت
بهتره اصلا نمونیم با هم ما یه لحظه ..امیدوارم دل تو هم باشه از من خسته
                                                                   ...
                                                                   ...
                                                                   ...
               خاطراتو فراموش میکنم مو به موشو
                                            برو با هر کی که دلت می خواد رو به رو شو
               بدون دیگه واسه من مرده کسی که
                                           یه روزی با دنیا عوض نمیکردم یه دونه موشو


نوشته شده در سه شنبه 89 دی 7 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

    جا کن در آغوشت منو ، دلشوره هامو
           پنهون کن از نامحرما ، درد و دلامو


  پیدام کن از اون را ه دور و بی نشونه
      پاک کن بادستات اشکای ، رو گونه هامو 

              بگو که میشنوی ، صدامووووووووووو

  میخوام فقط اغوش من جای تو باشه
      جایی که ساختی بهترین ،‌ خاطرهامو

 

      یادت می یاد گفتی به من هر جا که باشی
                    نمیزاری دلتنگ شم و ، داری هوا مو 

              آخ که چقدر ، داشتی هواموووووووو ...

   بعد من با صدای کی شبا خوابت میبره
          بعد من آروم کی ، شبو از روزگارت میبره

 
   کی مثل من با خنده هات ، دیوونه بازی میکنه
               وقتی که بهونه داری ، تو رو راضی میکنه

 


    کی دلخوشه وقتی که تو ، داری میخندی با رقیب
       کی با تحمل زندگی میکنه جز ، همین ، منه ، مونده غریب

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89 دی 5 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

چیست فرق آدمی با جانور
                           تا که می نازد به خود از آن بشر؟

آدمی را گر نبـود این امتـیاز
                           او بـیـش از جـانــور غـرق نـــیـاز

هست این نیروی ممتاز بشر
                          عـقـــل دور اندیـش و آینـده نـگر

در شگفتم من چرا این برتری
                         گشته در او مایه ی وحشی گری؟

در طبیعت بی گمان هر جانور 
                         هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر 
                        بعدِ سیری می شود خونـخوار تر؟


در میان جنگل دور و دراز 
                       هیچ حیوان دیده ای همـجنس باز

هیچ شیری دیده ی در بیشه زار
                      
جمع شیــران را کِــشَد بالای دار؟

هیچ گرگی بوده کز بهر مقام 
                       گـرگــها را کرده باشد قتـل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود 
                      کشته ها برپا کند در شهر خـود؟

هیچ میمون ساخته بمب ِ اتم
                     تا که هستی را کند از صحنه گم؟

دیـده ای هــرگز الاغـی  باربـر
                    مـیــن گــذارد کــار، زیر ِ پــای خـر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند 
                 
   یا به اسـب دیـــگری تهـمـت زنـد؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟
                   یـا گــرازی خـانـمـان سـوزی کـند؟

هیـچ گــاوی دیـده ای کز اعتیاد 
                  داده  گــاو  و گــاوداری را  به بـاد؟

پس چرا انسان ِ با عقل و خرد 
                  آبـــروی  دام  و  دَد  را مـــی برد؟

پــس بُوَد دیــوانـه بــی آزار تــر
                  زان که محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان
                  کرده بس این نکته را شیرین بیان

آزمودم عقل دوراندیش را
                 بعد از این دیوانه سازم خویش را

زین سبب آنکس که می نوشد شراب
                 تا شود لایعقل و مــست و خراب
 
چون شود از عقل و حیلت بی خبر 
                 پس شرف دارد به شیخ حیله گر

                                                                   "م.روحانی"


نوشته شده در جمعه 89 آبان 28 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

   1   2   3      >


بالای صفحه