دل نوشته - بنام پروردگار حی و توانا
سفارش تبلیغ






بنام پروردگار حی و توانا

اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 

 

1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 24, 25,26 

 

آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت کافیست؟   تلاش سخت (Hard work)

H+A+R+D+W+O+ R+K

8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98% 

 

آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟  دانش (Knowledge)  

K+N+O+W+L+E+ D+G+E

11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96%

عشق چگونه؟   عشق (Love)

L+O+V+E

12+15+22+5=54%

 

خیلی از ما فکر می کردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟  پس چه چیز 100% را می سازد؟؟؟  پول (Money)

M+O+N+E+Y

13+15+14+5+25= 72%

 

رهبری (Leadership)

L+E+A+D+E+R+ S+H+I+P

12+5+1+4+5+18+ 19+9+16=89%

 

اینها کافی نیستند پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟   نگرش (Attitude)

A+t+t+i+t+u+d+e

1+20+20+9+20+ 21+4+5=100%

 

آری اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100% خواهد شد. 

نگرش همه چیز را عوض می کند، نگاهت را تغییربده چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود...  


نوشته شده در جمعه 89 شهریور 26 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !


دکتر علی شریعتی


نوشته شده در جمعه 89 شهریور 26 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |


نوشته شده در جمعه 89 شهریور 5 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |


نوشته شده در پنج شنبه 89 مرداد 14 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

   ای صـــورت پهـلو به تـبـدل زده! ای رنگ
     من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ

          گر شور به دریا زدنت نیـست از این پس
            بیــهوده نکــوبم ســر ســودازده بر سنگ

                 بــا من ســر پـیـمــانت اگــر نیـــست نـیایم
                   چون سایه به دنـبـال تو فرسنگ به فرسنگ

                        من رستم وسهراب تو! این جنگ چه جنگی است
                          گــر زخـم زنـم حـــــسرت و گــر زخــم خــورم ننگ

                                      یــک روز دو دلـبــاخته بــــودیـــم مـــن و تــو!
                                        اکنون تـو ز مــن دل‌زده‌ای! مــن ز تو دلـتـنـگ

                                                                                     فاضل نظری 


نوشته شده در دوشنبه 89 مرداد 11 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

مپندار که تنها کربلائیان را بدان بلا آزموده اند،

              وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است،

        ای دل تو چه می کنی؟

                  می مانی یا می روی؟

داد از آن اختیار که ترا از حسین(ع) جدا کند.

(سید مرتضی آوینی)


نوشته شده در پنج شنبه 89 تیر 17 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |


نوشته شده در یکشنبه 89 تیر 6 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

پسرک ! گریه نکن ! چوب فلک رو میشکنم
من مث معلّمت مشقاتُ خط نمی زنم
دفتر تازه بیار مشقای من جریمه نیس
مشق شب رو پاره کن مشق طلوعُ بنویس
رنگ روزگار نباش !‌ یه دس صدا داره هنوز
بودنت تو دایره نقطهء پرگاره هنوز
وقتی دریا میگه نه تو قطره باش بگو بله
دستهء تیغِ تبر ‚ چوبِ درخت جنگله
همه قصه ها دروغه دیگه چش براه نباش
قصه رو خودت شروع کن این مدادُ بتراش
بنویس جای کبوتر روی ابراس نه تو چاه
بنویس تا بشکنه طلسم این تخته سیاه


نوشته شده در جمعه 89 خرداد 21 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |


 

 

دلت را بتکان،
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن…….
دلت را بتکان،
اشتباهایت تالاپی می افتد زمین ، بذار همان جا بماند ،
فقط از لابه لای اشتباهایت یک تجربه را بیرون بکش …
قاب کن و بزن به دیوار دلت ……
دلت را محکم تر اگر بتکانی،تمام کینه هایت هم می ریزد….
و تمام آن غم های بزرگ…
و همه حسرت ها و آرزوهایت…..
محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای! هم بیفتد…..
حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد……
تلخ یا شیرین چه تفاوت می کند؟!
خاطره ، خاطره ست باید باشد ... باید بماند…
کافی ست؟!!
نه هنوز دلت خاک دارد…یک تکان دیگر بس است..
تکاندی...؟؟!!
دلت را ببین! چقدر تمیز شد. دلت سبک شد!
حالا این دل جای * او* ست …
دعوتش کن ، این دل مال* او* ست
همه چیز ریخت از دلت همه چیز افتاد …و حالا…
حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه،
مشتی خاطره و یک * او*...
خانه تکانی دلت مبارک ...



نوشته شده در جمعه 89 خرداد 21 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

من از آن ابتدای آشنایی
شدم جادوی موج چشم هایت
تو رفتی و گذشتی مثل باران
و من دستی تکان دادم برایت
تو یادت نیست آنجا اولش بود
همان جایی که با هم دست دادیم
همان لحظه سپردم هستیم را
به شهر بی قرار دست هایت
تو رفتی باز هم مثل همیشه

من و یاد تو با هم گریه کردیم

تو ناچاری برای رفتن و من
همیشه تشنه شهد صدایت
شب و مهتاب و اشک و یاس و گلدان
همه با هم سلامت می رسانند
هوای آسمان دیده ابری ست
هوای کوچه غرق رد پایت

اگر می ماندی و تنها نبودم
عروس آرزو خوشبخت میشد
و فکرش را بکن چه لذتی داشت
شکفتن روی باغ شانه هایت
کتاب زندگی یک قصه دارد
و تو آن ماجرای بی نظیری
و حالا قصه من غصه تست
وشاید غصه من ماجرایت
سفر کردن به شهر دیدگانت
به جان شمعدانی کار من نیست
فقط لطفی کن و دل را بینداز
به رسم یادگاری زیر پایت
شبی پرسیدم از خود هستیم چیست
به جز اشک و نیاز و یاد و تقدیر
و حالا با صداقت می نویسم
همین هایی که من دارم فدایت

دعایت می کنم خوشبخت باشی
تو هم تنها برای خود دعا کن
الهی گل کند در آسمانها
خلوص غنچه سرخ دعایت

 

منبع:www.dostan.net


نوشته شده در سه شنبه 89 اردیبهشت 28 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8      >


بالای صفحه