بنام پروردگار حی و توانا
گاهی در اتاقم
در همین نزدیکی
به اطرافم که نگاه میکنم
کاغذ هایی روی هم انباشته شده
تاریخ روی برگه ها ، همه مربوط سه یا چهار سال قبل هستند... برای آن زمانی که .....
نمیدونم چرا... حتی ذره ای گرد و غبار روی آنها نیست؛ شاید کسی هر روز آنها را مرور میکند و بو میکشد شاید به جان کسی بسته هستند همین کاغذ های خط خطی نمیدونم ...؟ من....!؟ نه من که نیستم...!
من که فکر کنم خیلی وقته مرده ام،
آره ... درسته خیلی وقته مرده ام،
نوشته شده در جمعه 95 مهر 30 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |