بنام پروردگار حی و توانا
دعوا نکرده بودیم قهـر نکرده بودیم فقط خداحافظی کردیم . مثل همیشه، رفتیم و دیگر همدیگر را ندیدیم بهترین دوستم را می گویم. حالا اینجا پیدایش کرده ام. گاهی روزها می روم .صفحه اش را باز می کنم و نگاهش می کنم . کنار دخترش ایستاده و لبخند می زند او هم مثل من پیر شده است .
چیزی بین ما شکسته بود.
نوشته شده در چهارشنبه 90 آبان 11 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |