بعد رفتنت عزیزم بس که تنهایی کشیدم قامتم خمیده از بس عشقتو به دوش کشیدم تو غم بی همزبونی هی می کشتم لحظه هامو روی برگه های شعرم خالی کردم عقده هامو خاطرت جمع هر جا باشی توی غربت یه کسی هست خاطراتت زندگیشه اون غریبه خاطرت هست اون که تو هفت آسمونش یه ستاره هم نداره اون منم که دلخوشیشه گل من کسی رو داره مثل دیگرون نبودم سر راهت رو نبستم می دونستم نمیای و چشم به جاده ها نشستم خاطرت جمع تو دل من تو حسابت پاک پاکه این خطای دل من بود اون که افتاده به خاکت تو روزایی که نبودی نمی دونی چی کشیدم صبح تا شب زخم زبون از ، هر غریبه ای شنیدم گل من سرت سلامت تو که خوش باشی غمم نیست این همیشه آرزومه پس دلیل ماتمم نیست دیگه از گریه گذشته ، به جنون کشیده کارم تو که خوشبختی عزیزم دیگه غصه ای ندارم
نوشته شده در یکشنبه 89 آذر 28 -*-
توسط ع . و -*-
نظرات ( ) |