وفا دار!؟ - بنام پروردگار حی و توانا
سفارش تبلیغ






بنام پروردگار حی و توانا

هر وقت تنهایی جایی می خواست بره و من اسرار میکردم با من بیاد،توی راه بقدری کم محلی و اذیت میکرد که من پشیمون بشم از اینکه باهاش رفتم.
دیروز هم بعد از 2:45 دقیقه انتظار کشیدن (البته به قول خودش منت سرش نذارم) پشت در اتاق مشاوره،وقتی اومد بیرون دیگه تحمل دیدن منو نداشت ؛ نمیدونم یا چشمای مهربون آقای مشاور اونو مجذوب خودش کرده بود یا هم اینکه یکی رو پیدا کرده بود که بتونه راحت باهاش درد دل کنه باعث شده بود حس دیدن منو نداشته باشه...
نمیدونم ولی دعا میکنم با هرکی هست خوشبخت بشه.
سعادت اون برام مهمه حالا چه من باشم چه با بهتر از من بگرده...
یاد یه جمله زیبا از شکسپیر که قبلاً خونده بودم افتادم، حیفم اومد ننویسمش!
خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ، خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد ، خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ، خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باش.

نوشته شده در دوشنبه 89 آذر 1 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |



بالای صفحه