بنام پروردگار حی و توانا
برای قلب عاشقم، لاف صداقت و نزن خودت میدونی که دیگه، رو شده دستت واسه من فک کردی اینبار میتونم که بگذرم از اشتبات وقتی پر از دوروییه تو اون دوتا چشم سیاتبا اون ھمه خاطره باز میخوام فراموشت کنم می شکنم اما این دفعه برنده ی بازی منممی خوام ازت جدا بشم یه ذره تنھا بمونی رفیق نیمه راه من دیره واسه پشیمونی فک میکنی نمیدونم چشات پر از دو رنگیه میخوای بگم که این روزا دلت کجاست پیش کیهاگه می بینی ساکتم . . .
نوشته شده در دوشنبه 89 آبان 17 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |