بنام پروردگار حی و توانا
به خداحـافــظی تـلـــخ تو ســـوگـند نشد که تـو رفـتی و دلم ثانــیـه ای بـنـد نشد لــب تو مــیــوه مـمـــنـوع ولـی لــبــــهایم هـــر چـــه از طـعـم سـرخ تو دل کــند نشد با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر هیچ کس،هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسـی در دل من جای خــــودش را دارد جانــشـین تــو در ایـن سیـنه خـداوند نشد خواستند از تـــو بگــویند شـبی شــاعـرها عاقــبــت با قـــلم شــرم نـوشتند : نشد! فاضل نظری
نوشته شده در دوشنبه 89 مرداد 11 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |