بنام پروردگار حی و توانا
فردریش نیچه در مورد مرگ چنین میگوید: «اینکه مردمان هیچگاه نخواهند به اندیشه مرگ بیندیشند مرا شاد میکند! بسیار خوش دارم دست به کاری زنم که برای آنها، اندیشه زندگی را صدها بار خواستنیتر کنم.» مرگ در میان زردشتیان چون روح از بدن خارج شود به صورت حشره کوچکی درآمده و تا سه روز در اطراف جسد میت پرواز میکند و در شب چهارم در عالم برزخ به حضور میترا یا مهر میرسد و مورد مواخذه قرار میگیرد، یعنی در اینجا مهر یا میتراست که به قضاوت مینشیند و اعمال مردگان را میسنجد. یا انسان در روز قیامت وقتی به پل صراط (چینوت) میرسد همین که سه قدم بر روی پل میگذارد (این سه قدم رمز گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک) عمل او به صورت موجود یا انسانی به جانب او میآید. مرگ در میان یهودیان ولی سوالی که در اینجا مطرح است این است که آیا هارون تا به ابد زنده خواهد ماند؟ این آیه میآموزد که هارون در آینده زنده خواهد شد و موضوع رستاخیز مردگان هم در تورات ذکر شده است این نشان میدهد که یهودیان مرگ را باور دارند ولی در مورد زندگی پس از مرگ نظرات مختلفی دارند. مرگ در میان مسیحیان مطالب فوق نشاندهنده این امر است که مسیحیان مرگ را قبول دارند و بر این باورند که روزی از بین خواهند رفت و در دنیای جدید زندگی تازهای را شروع میکنند مرگ در میان هندوان زمانی که تقریباً آخرین کتاب از مجموعه ریگ وده به متن اصلی ضمیمه گردید، یعنی در حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح، مردم ودایی به این اعتقاد رسیده بودند که انسانها هم میتوانند پس از مرگ به نوعی هستی و وجود سعادتمند و فناناپذیر دست یابند، به صورتی که «خدایان و پدران» در گونهای بهشت در کنار یکدیگر زندگی کنند. شرط ورود به چنین بهشتی انجام اعمال صحیح و نیز بجا آوردن آیینهای مذهبی بطور صحیح و درست بود، که به طور سمبولیک، برای فرد عبادت کننده، بدن جاوید (فناناپذیر) فردی او را میساخت و یا اینکه خلق میکرد. بدون مشارکت در آن مراسم و آیینهای دینی، فرد فاقد یک بدن جاوید و باقی بود. در ریگ وده انسان تنها یکبار زندگی میکند و یکبار میمیرد، اما پس از مرگ جاودانه میماند و تنها پیکر او از بین میرود. در دین بودایی نیز اعتقاد به مرگ وجود دارد چنانکه بودا در لحظه مرگش میگوید: « دیگر رهایم، رها از تشنگی، از رنج و ... و رهایی من لغزش ناپذیر است، میدانم، این فرجامین تولد من است، میدانم، از برای من دیگر وجود دوبارهای در کار نیست».
عمومیترین دغدغه بشر مرگ است. زردشت به روشنی درباره مرگ و معاد و روز رستاخیز سخن گفته است. اما در طول زمان رفته رفته این اصل مهم اعتقادی زردشت نیز دچار تغییراتی گشت. در طول دوران آمیزش، مرگ ، روانهای آدمیان را وامیدارد جهان گیتیای را ترک گویند و برای مدتی به مرحله مینوی ناقص بازگردند.
یهودیان نیز مانند سایر ادیان به مرگ معتقدند و بر این باورند که روزی از این دنیا خواهند رفت اما این مساله در تورات کمتر به چشم میخورد چون مردم معاد را هنوز باور نکردهاند، البته نه تمامشان. عدهای از دانشمندان یهود برای اثبات معاد در تورات به مواردی استناد کردهاند که هرگز صراحت نداشته است، بهطور مثال آمده که: از کجا بدانیم که تورات به موضوع رستاخیز مردگان اشاره کرده است؟ از آنجا که مکتوب است: «و از آنها، هدیه افراشتنی خداوند را به هارون کاهن بدهید.»
هنگامی که فرمان دستگیری عیسی علیه السلام از سوی رومیان صادر شد رای و فتوایی که به گوش میرسید این بود که بایست وی را اعدام نمود. عیسی مسیح علیه السلام در روز جمعه هفته فصح توسط رومیان اعدام گردید. وی به دست و یا به فرمان مقامات یهودی اعدام نشد، هرچند که ایشان نیز با وی مخالف بودند، وی را به تخته چوب بزرگ که بهشکل صلیب بر قطعه چوب دیگری سوار شده بود میخ کوب کردند. بدین ترتیب آن حضرت به تدریج و با تحمل درد و رنج فراوان از دنیا رفت.این مرگ خود مقدمهای بر یک سلسله حوادث دیگری بود.
برای هندوان (دین ودایی) مرگ نقطه پایان وجود انسانی قلمداد میشد، تنها خدایان بودند که فناناپذیر بودند، انسانها جملگی فناپذیر بودند. این تضاد و تقابل مرتباً مورد توجه قرار میگرفت. سرودهای مذهبی از مرگ را با عناوینی نظیر تاریکی گودال یا حفره و حالتی نظیر خواب بودن یاد میکردند.
بالای صفحه |