مطالب گوناگون - بنام پروردگار حی و توانا
سفارش تبلیغ






بنام پروردگار حی و توانا

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.
 
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتنش از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
 
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد.
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
 
عشق طوفانی و متلاطم است،

دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
 
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی «فهمیدن و اندیشیدن» نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
 
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
 
عشق یک فریب بزرگ و قوی است،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
 
عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
 
عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.
 
عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
 
عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
 
ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
 
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.
 
عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
 
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

 
در عشق رقیب منفور است،
 در دوست داشتن است که: «هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند» که حسد شاخصه ی عشق است. عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد
 دوست داشتن ایمان  است و ایمان یک روح مطلق است ، یک ابدیت بی مرز است و از جنس این عالم نیست.


نوشته شده در جمعه 88 دی 18 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

دعایی که امام حسین علیه السلام روز عاشورا به فرزند خود آموخت

از حضرت زین العابدین علیه السلام روایت شده که می‌فرمایند: پدرم در آن روز که به شهادت رسید (روز عاشورا) مرا به سینة خویش چسبانید: در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد و فرمود: ای فرزند! از من دعایی را که فاطمه علیها السلام آن را به من آموخت فراگیر و او از رسول الله صلی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل تعلیم یافته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد بخواند.

فرمود  بخوان:

بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا1

برگرفته از کتاب بهار جان‌ها/ آیت الله کریمی جهرمی

 

 


نوشته شده در جمعه 88 دی 11 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

 

مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر میکنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر میکنند !

خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور میکنند

چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــیشوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر میکنند

روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــیکنند !

در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصدخیـــــر !!
بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر میکنند !

بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! اوگذشـــت
بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــیکنند

دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر میکنند

کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگرنیَند !
از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــیکنند

 


نوشته شده در جمعه 88 دی 4 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

بر سر قبر کشیشی نوشته بود،

کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم.

بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است، من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم.

اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم.


نوشته شده در سه شنبه 88 دی 1 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |



- حداکثر شادی و خشنودی انسانها زمانی بدست می آید که در شغل هم راستا با شخصیت –هوشمندی- خود به کار گمارده شوند – کتاب کلیدهای طلایی مدیریت منابع انسانی

- از این که زندگیتان پایان می یابد نترسید از آن بترسید که زندگی را هیچگاه آغاز نکنید - از کتاب صفتهای بایسته یک رهبر

- برنامه ریزی لزوما بد نیست اما عاشق شدن طبق برنامه دیوانگی محض است. وین دایر

- اوشو : عشق آئینه است رابطه حقیقی آئینه ای است که در آن دو عاشق هر یک چهره معشوق می بینند و به خدا میرسند عشق راهی بسوی خداوند است

- بهترین سیاست در زندگی صداقت است

- داشتن کافی نیست باید اقدام کرد خواستن کافی نیست باید کاری کرد – کتاب مدیریت برخود

- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگ آور- کتاب مدیر در نقش مربی

- زندگی ارزشمندتر از آن است که فقط به امید فرارسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم –کتاب ماهی

- توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموخته ها بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد- کتاب کسب و کار بر بال اندیشه


- رهبری هنر گوش دادن به دیگران است چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فرا ندهید نمی توانید درون وروان اورا بشناسید- کتاب کار راهه بابای دارا

- موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور منجر به شکست میشود – کتاب شرکتهای بزرگ مشکلات بزرگ


- به جای پرداختن به تدوین برنامه استراتژیک به تفکر و ایده های استراتژیک رو آورید- کتاب استراتژی اثربخش

- بیشتر انسانها ترجیح میدهند که بمیرند اما فکر نکنند ، خیلی ها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح میدهند- کتاب 5 فرمان برای تفکر استراتژیک


نوشته شده در شنبه 88 آذر 28 -*- توسط ع . و -*- نظرات ( ) |

<      1   2   3      


بالای صفحه