• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : wooow
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گيتي 

    ذهن را درگير با عشقي خيالي کرد و رفت


    جمله هاي واضح دل را سوالي کرد و رفت


    چون رميدنهاي آهو ، ناز کردنهاي او


    دشت چشمان مرا حالي به حالي کرد و رفت


    کهنه اي بودم براي اشکهاي اين و آن


    هرکسي ما را به نوعي دستمالي کرد و رفت !


    ابر هم در بارشش قصد فداکاري نداشت


    عقده در دل داشت ، روي خاک خالي کرد و رفت


    آرزويم با تو بودن بود،کوشيدم ، ولي


    واقعيت را به من تقديرحالي کرد و رفت