• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : قهوه تلخ . . .!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي تو بودن را براي با تو بودن 

    سر به روي شانه هاي مهربانت ميگذارم
    عقده ي دل مي گشايد، گريه ي بي اختيارم

    از غم نامردمي ها بغض ها در سينه دارم
    شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم

    بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم
    خالي از خودخواهي من برتر از آلايش تن
    من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
    شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم

    عشق صدها چهره دارد عشق تو آيينه دارد
    عشق را در چهره ي آيينه ديدن دوست دارم
    در خموشي چشم من را قصه ها وگفت وگو هاست
    من تو را درجذبه ي محراب ديدن دوست دارم
    من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
    شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
    بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم

    در هواي ديدنت يک عمر در چله نشستم
    چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
    بغض سر گردان ابرم قله ي آرامشم تو
    شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم
    من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم
    شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
    بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم