دلخوشم با غزلي تازه همينم کافيست
تو مرا باز رساندي به يقينم کافيست
گله اي نيست من و فاصله ها همزاديم
گاه گاهي که کنارت بنشينم کافيست
قانعم بيشتر ازاين چه بخواهم از تو
گاهي از دور تو را خواب ببينم کافيست
آسماني! تو در آن گستره خورشيدي کن
من همين قدر که گرم است زمينم کافيست
من همين قدر که با حال و هوايت گه گاه
برگي از باغچه ي شعر بچينم کافيست
فکر کردن به تو يعني غزل شور انگيز
که همين شوق مرا خوب ترينم کافيست