• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : ميکُشد شرمم که بعد از او نفس آيد هنوزم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا 
    سلام
    + گيتي 

    آنچنان باش که من از تو شکايت نکنم / از تو قطع طمع لطف و عنايت نکنم


    پيش مردم ز جفاي تو حکايت نکنم / همه جا قصه ي درد تو روايت نکنم


    ديگر اين قصه ي بي حد و نهايت نکنم / خويش را شهره ي هر شهر و ولايت نکنم


    خوش کني خاطر وحشي به نگاهي، سهل است


    سوي تو گوشه ي چشمي ز تو گاهي سهل است


    + گيتي 

    دوستت دارم پريشان‌ ، شانه مي‌خواهي چه کار؟


    دام بگذاري اسيرم‌، دانه مي‌خواهي چه کار؟


    تا ابد دور تو مي‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌


    اي که شاعر سوختي‌، پروانه مي‌خواهي چه کار؟


    مُردم از بس شهر را گشتم يکي عاقل نبود


    راستي تو اين همه ديوانه مي‌خواهي چه کار؟


    مثل من آواره شو از چارديواري درآ !


    در دل من قصر داري‌، خانه مي‌خواهي چه کار؟


    خُرد کن آيينه را در شعر من خود را ببين


    شرح اين زيبايي از بيگانه مي‌خواهي چه کار؟


    شرم را بگذار و يک آغوش در من گريه کن‌


    گريه کن پس شانه ي مردانه مي خواهي چه کار؟