وبلاگ :
بنام پروردگار حي و توانا
يادداشت :
خداحافظ
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گيتي
اول از همه برايت آرزومندم که عاشق شوي،
و اگر هستي، کسي هم به تو عشق بورزد،
و اگر اينگونه نيست، تنهائيت کوتاه باشد،
و پس از تنهائيت، نفرت از کسي نيابي .
آرزومندم که اينگونه پيش نيايد، اما اگر پيش آمد،
بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي کني .
برايت همچنان آرزو دارم
دوستاني داشته باشي،
از جمله دوستان بد و ناپايدار،
برخي نادوست، و برخي دوستدار
که دست کم يکي در ميانشان
بيترديد مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگي بدينگونه است،
برايت آرزومندم که دشمن نيز داشته باشي،
نه کم و نه زياد، درست به اندازه،
تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قرار دهد،
که دستکم يکي از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زياده به خودت غره نشوي.
و نيز آرزومندم
مفيدِ فايده باشي
نه خيلي غيرضروري،
تا در لحظات سخت
وقتي ديگر چيزي باقي نمانده است؛
همين مفيد بودن کافي باشد تا تو را سرِ پا
نگهدارد.
همچنين، برايت آرزومندم صبور باشي
نه با کساني که اشتباهات کوچک ميکنند
چون اين کارِ سادهاي است،
بلکه با کساني که اشتباهات بزرگ و جبران
ناپذير ميکنند.
و با کاربردِ درست صبوريات براي ديگران
نمونه شوي.
و اميدوام اگر جوان هستي
خيلي به تعجيل، رسيده نشوي.
و اگر رسيدهاي، به جواننمائي اصرار نورزي
و اگر پيري، تسليم نااميدي نشوي
چرا که هر سني خوشي و ناخوشي خودش را دارد
و لازم است بگذاريم در ما جريان يابند.
اميدوارم سگي را نوازش کني
به پرندهاي دانه بدهي، و به آواز يک سَهره
گوش کني
وقتي که آواي سحرگاهيش را سر مي دهد.
چرا که به اين طريق
احساس زيبائي خواهي يافت، به رايگان.اميدوارم
که دانهاي هم بر خاک بفشاني
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئيدنش همراه شوي
تا دريابي چقدر زندگي در يک درخت وجود
دارد. بعلاوه، آرزومندم پول داشته
باشي
زيرا در عمل به آن نيازمندي
و براي اينکه سالي يک بار
پولت را جلو رويت بگذاري و بگوئي: «اين مالِ من است »
فقط براي اينکه روشن کني کدامتان اربابِ
ديگري است!
و در پايان، اگر مرد
باشي، آرزومندم زن خوبي داشته باشي
که اگر فردا خسته باشيد، يا پسفردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بياغازيد.
اگر همهي اينها که گفتم فراهم شد
ديگر چيزي ندارم برايت آرزو کنم .
ويکتور هوگو
+
گيتي
چه سخت است در ديار تنهايي با خاطره ها همسفر بودن
چه دشوار است در دل گريستن و تکيه گاهي بس مطمئن را از دست دادن
چه جان سختم که بي تو نفس مي کشم و نبودنت را تحمل مي کنم
جاي خاليت دلم را مي گدازد
+
گيتي
...
جاده اسم منو فرياد ميزنه
مي گه امروز روز دل بريدنه
کوله باري که پر از خاطره هاست
روي شونه هاي لرزون منه
...
پشت سر گذاشتن خاطره ها
همه ي عشقا و دلبستگي ها
خيلي سخته ولي چاره ندارم
جاده فرياد مي زنه بيا
...
جاده آغوششو وا کرده برام
منتظر مونده که من باهاش بيام
قصه ي تلخ خداحافظي رو
مي خونم با اينکه بسته س لبام...