آمدي جانم بسوزي سوختي ديگر برو
آتش جانم شدي دل سوختي ديگر برو
من بياباني ترين بودم که طور من شدي
سينه سيناي عاشق سوختي ديگر برو
آمدم اهلت شوم مکثي کني نورم شوي
آمدي اهلت به مکثي سوختي ديگر برو
من يد بيضا ندارم من شفا خواهم ز تو
کي شفا دادي پرم را سوختي ديگر برو
آمدي نوري براي مهر و ماه دل شوي
مهر و ماه دل به نارت سوختي ديگر برو
من تو را آرام جان و غمگسارم گويمت
نيست آرامم به غم دل سوختي ديگر برو
خواستم پروانه شمعت شوم زيباي من
بال من خاکسترم را سوختي ديگر برو
منتظر بودم بيايي جان به قربانت کنم
آمدي جانم بسوزي سوختي ديگر برو