نظرات ياداشت . - بنام پروردگار حي و توانا

+ گيتي

بي نظيرترين متني که در رابطه با خشونت عليه زنان نوشته شده است

زخمي که نمي بينيم ... مي دانيد؟ خشونت هميشه يک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خوني نيست. خشونت، تحقير، آزار گاهي يک نگاه است. نگاه مردي به يقه ي پايين آمده ي لباس زني وقتي که دولا شده و چايي تعارف مي کند. نگاه برادري است به خواهرش وقتي در مهماني بلند خنديده. نگاهي که ما نمي بيينيم. که نمي دانيم ادامه اش وقتي چشم هاي ما در مجلس نيستند چيست. ترسي است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته خشونت بي کلام، بي تماس بدني، مردي است که در را که باز مي کند زن ناگهان مضطرب مي شود، غمگين مي شود. نمي داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نيست. که کم است. که بايد لاغرتر باشد چاق تر باشد زيباتر باشد خوشحال تر باشد سنگين تر باشد سکسي تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چيزي است که زن نيست و فکر ميکند بايد باشد. خشونت آن نقابي است که زن مي زند به صورتش تا خودش نباشد تا براي مرد کافي باشد. مرد مي تواند زن را له کند بدون اينکه حتي لمس اش کند. بدون اينکه حتي بخواهد لهش کند. اين ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسيده خشونت، آزار، تحقير امتداد همان "مادر ... ها، ... ها، خواهر ...ها، مادرش را فلان ها، عمه اش را بيسار"هايي است که به شوخي و جدي به هم و به ديگران مي گوييم. خشونت، آزار، تحقير همان "زن صفت، مثل زن گريه مي کردي"هايي است که بچه هايمان از خيلي کودکي ياد مي گيرند خشونت، آزار، تحقير، پله هاي بعدي نردباني هستند که پله ي اولش با فلاني و بيساري معاشرت نکن چون... فلان لباس را نپوش چون...است. چون هايي که اسمشان مي شود " عشق". عشق هايي که مي شوند ابزار کنترل. که منتهي مي شوند به زناني بي اعتماد به نفس، بي قدرت، غمگين، تحقير شده، ترسان، وابسته، تهديد به ترک شده و شايد کتک خورده که فکر مي کنند همه ي زخم هايشان از عشق است. که مرد عاشق زخم مي زند و زخم بالاخره خوب مي شود. خشونت توجيه آزار روحي، کلامي، جسمي، جنسي مردي است که مست است. مستي انگار عذر موجهي باشد براي ناموجه ترين رفتارها. مي دانيد؟ کتک بدترين نوع خشونت عليه زنان نيست. کبودي و زخم و شکستگي خوب مي شوند. قدرت و شادابي و باور به خويشي که از زن در طول ماهها و سالها گرفته مي شود گاهي هيچ وقت، هيچ وقت، ترميم نمي شود خشونت دست سنگين پدري است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند مي شود اما هرگز فرود نمي آيد. خشونت گردنکشي برادري است که نگاه پسرک معصوم همسايه را کور مي کند و خواهر را نااميد مي کند از عشق پاک و ديوار به ديوار همسايگي . خشونت آروغ زدن هاي شوهر است به جاي دستت درد نکند براي دستپخت عالي يک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه . خشونت قانون نابرابر حق قيوميت پدربزرگي است که در فقدان پدر، صاحب بلامنازع نوه ي دختري اش مي شود بي اينکه حضور مادر در جايي ديده شده باشد. خشونت حق ارثي است که پس از مرگ پدر به تو داده مي شود نيم آن چيزي که برادرت مي گيرد و تازه منت بر سرت مي گذارند که نان آور خانه ات ديگري است . خشونت خود ما زنانيم که تمامي اينها را مي پذيريم بي هيچ اعتراضي و آن کسي را هم که در ميانمان به اعتراض بلند مي شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره مي گيريم . خشونت خود خودمانيم و از ماست که بر ماست

پاسخ

دست شما درد نكنه، ماااااااااااااااااااااااااااااااااادر