آنچه کردي با دلم چنگيز با ايران نکرد
مثل چشمت کشورم را لشکري ويران نکرد
با خودم گفتم زمان اين درد را کم مي کند
سال ها گفتم ولي اين درد را درمان نکرد
صورتم را سرخ کردم تا نفهمد هيچ کس
هر چه کردم چشم ها اين راز را پنهان نکرد
گرچه بر شيراز دل آتش زدي ظلمت ولي
دل بريدن را برايم لحظه اي آسان نکرد
مثل آتش ريختي هرلحظه در تابوت من
شعله هايت را که پنهان خاک گورستان نکرد.
تمام آنچه هميشه نخواستم دارم !براي "درد کشيدن" دو جين قلم دارم
در اين زمان که همه در هواي عاشقي اند کمي براي تنفٌس ، گناه... کم دارمبه جاي اينکه به شيطان هميشه فحش دهيبه قول خواجه به من ده که محترم دارم...! کسي شبيه مرا بايد از زمين برداشت که شوق آبي بي مرز در پرم دارمهنوز تا که زمان هست آتشم بزنيدخدا نکرده کسي نشنود که غم دارم
مي روم از کــويــت اي دلـدار زيـبـا مي روم
بـا دلي ديـوانـه و غمگيـن و شيـدا مي روم
ارزش عشقم نـدانستـي و جـانـم سوختي
مي روم آري دگر اي دوست زينجا مي روم