زمونه گرگ و عشق تو شبيه مکر روباهه
شدم چوپان ساده لوح کنار گله احساس
چه رسمي داره اين گله سرچنگال گرگ دعواست
تو اين قدر خواستني هستي که اين گله نمي فهمه
اگه لبخند به لب داري دلت از سنگ و بي رحمه
ببخش خوبم اگه اين عشق حيله ي تورو رو کرد
نفرين به دله ساده که به چنگال تو خو کرد
اما تو هيچ وقت نزاشتي بينمون غصه نباشه
فکر مي کردم با يه بوسه با تو هم خونه مي مونم
نمي دونستم نميشه اخه بي تو نمي تونم
گله مي کنم من از تو از تو که اين همه بي رحمي
هزار بار مردم از عشقت تو که هيچ وقت نميفهمي
گله مي کنم من از تو از توکه اين همه بي رحمي
هزار بار مردم از عشقت تو که هيچ وقت نميفهمي