گفته بودي فردا ، پشت اين پنجره ها ، غنچه اي مي رويد ، و کسي مي آيد ، روشني مي آرد ، ديرگاهيست که من ، پشت اين پنجره ها منتظرم ،ولي اينجا حتي ، رد پايي هم نيست...