• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : انتظار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهتاب 

    من از آن ابتداي آشنايي
    شدم جادوي موج چشم هايت
    تو رفتي و گذشتي مثل باران
    و من دستي تکان دادم برايت
    تو يادت نيست آنجا اولش بود
    همان جايي که با هم دست داديم
    همان لحظه سپردم هستيم را
    به شهر بي قرار دست هايت
    تو رفتي باز هم مثل هميشه
    من و ياد تو با هم گريه کرديم
    تو ناچاري براي رفتن و من