• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : رها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گيتي 


    وقتي که عاشقم شدي پاييز بود و خنک بود
    تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود
    تنگ بلوري دلت درست مث دل من
    کلي لبش پريده بود همش
    پر ترک بود
    وقتي که عاشقم شدي چيزي ازم نخواستي
    توقعت فقط يه کم نوازش و کمک بود
    چه روزا که با هم ديگه مسابقه مي ذاشتيم
    که رو گل کدوممون قايق شاپرک بود ؟

    يادش بخير.....

    + گيتي 

    با اين همه چي ؟!
    + تنهاي تنها 

    چمباتمه مي زنم کنار تنهايي
    و بار چرتکه اي که ندارم
    حساب ورشکستگي ام را
    نگاه مي دارم
    حساب آنچه که از دست رفتهاست
    تمام آنچه که در خاطره ات خاک مي خورد
    همين که برخيزم
    همين که دو امتداد روسري ام را
    به آرزوي تازه اي گره بزنم
    دوباره
    زندگي آغاز مي شود
    + غريب آشنا 
    بين اين همه غريبه
    تو يه آشنا مي موني
    حرفاي تلخي که دارم
    من نگفته ، تو مي دوني
    من پر از حرفاي تازه
    عاشق گفتن و گفتن
    تو با درد من غريبه
    اما تشنه ي شنفتن
    صداي ترد شکستن
    مثل گريه با صدامه
    تلخي هق هق گريه
    طعم سرد خنده هامه
    گرمي دست نوازشگر تو
    مرهم زخماي کهنه ي منه
    تپش چشمه ي خون تو ...
    + مادر 

    براي من هيچ وقت نرفتي، وجودت نيست ولي عشقت هميشه تو قلبمه هميشه با وجود تمام بديهات دوست داشتم ودارم .فراموشت نمي کنم و اميدوارم هميشه شاد باشي .
    پاسخ

    من كه به تو بدي نكردم ، ولي با اين همه....
    + نگاه دوست 
    اي شده چون سنگ سياهي صبور
    پيش دروغ همه لبخندها
    بسته چو تاريکي جاويدگر
    خانه به روي همه سوگندها
    من ز تو باور نکنم ، اين تويي ؟
    دوش چه ديدي ، چه
    شنيدي ، به خواب ؟
    بر تو ، دلا ! فرخ و فرخنده باد
    دولت اين لرزش و اين اضطراب
    زنده تر از اين تپش گرم تو
    عشق نديده ست و نبيند دگر
    + كوير 

    تشنه ام چون کوير تبداري
    که زبان مي کشد به سينه ي آب .
    نه اميدي که چشمه اي يابم
    نه فريبي که ره برم به سراب .
    در دلم سنگ تيره گون خطا .
    در گلو عقده هاي پوزش لال .
    در سرم خاطرات بي سامان .
    بر لبم قصه هاي عشقي کال
    دست يک مرد که صورتش محو است
    در بخور کبود اوهامم،
    فلس خورشيد هاي سوزان را مي بينم
    + مادر 

    مادر به قربانت ، پيش مرگتم ، نبينم قبل از من بري؟
    پاسخ

    خيلي وقته رفتم ‍، هنوز جاي خاليمو حس نكردي؟؟؟