وبلاگ :
بنام پروردگار حي و توانا
يادداشت :
جمعه ناگاه . . .!؟
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عزيز
پرواز ميکرديم
بالاي سر خورشيد
در آبي گسترده مي تابيد
بيدار روشن پاک
پايين سراسر کوه بود کوه بود کوه
با صخره هاي سرکشيده تا
پرند ابر
با کام خشک دره هاي تنگ
افسرده در آن نعره تندر
افتاد ه در آن لرزه کولاک
من در کنار پنجره خاموش
پيشاني داغم به روي شيشه نمناک
با کوه حرفي داشتم از دور ...