• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : بي تو مهتاب . . . ؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گيتي 

    مرسي منم همين طور!!!!!!!!!!!!!!!!!
    + گيتي 

    حالت چطوره ؟چه مي کني ؟ دست به کار نشدي ؟ هنوز خبري نيست ؟ دلم حوس عروسي کرده ؟!!!
    پاسخ

    بوديم و كسي پاي نميداشت كه هستيم . . . .
    + بي تو مهتاب 
    من ميدونم قصه ما
    تموم ميشه تو اين شبا
    من ميدونم اشکاي ما
    ميچکه روي گونه ها
    من ميدونم که نامه هات
    ديگه تکرار نميشن
    پرسه زدن تو کوچه ها
    قصه ي ديدار نميشن
    من و تو در حسرت ديدار هم
    سوختيم و ساختيم
    من و تو در وصف هم
    با خاطرات قافيه باختيم
    ميدونستم که ميري
    منو تنها ميزاري
    قصه ي عشق و تو قلبم
    يه روزي جا ميزاري
    ميدونستم که همه
    حرفاي تو توخالي بود
    قصه ي عشق من و تو
    يه قصه ي پوشالي بود
    حالا رفتي دلم و شکستي
    توي قلبم گل کينه رو کاشتي
    + بي تو مهتاب 

    شبي که آواي ني تو شنيدم
    چو آهوي تشنه پي تو دويدم
    دوان دوان تا لب چشمه رسيدم
    نشانه اي از ني و نغمه نديدم
    تو اي ع.و کجايي؟
    که رخ نمي نمايي
    از آن بهشت پنهان
    دري نمي گشايي
    من همه جا پي تو گشته ام
    از مه و مه نشان گرفته ام
    بوي تو را ، ز گل شنيده ام
    دامن گل از آن گرفته ام
    تو اي ع.و کجايي؟
    که رخ نمي نمايي
    از آن بهشت پنهان
    دري نمي گشايي
    دل من سرگشته توست
    نفسم آغشته توست
    به باغ روياها چو گلت بويم
    در آب و آيينه چو مهت جويم
    تو اي ع.و کجايي
    در اين شب ها ز پي ات پويم
    به خواب و بيداري سخنت گويم
    تو اي ع.و کجايي
    مه و ستاره درد من مي دانند
    که همچو من پي تو سرگردانند
    شبي کنار چشمه پيدا شو
    ميان اشک من چو گل واشو
    تو اي ع.و کجايي؟