اين همه آشفته حالي. اين همه نازک خيالي
اي به دوش افکنده گيسو. از تو دارم. از تو دارم
اين غرور و عشق و مستي. خنده بر غوغاي هستي
اي سيه چشم و سيه مو. ازتو دارم. از تو دارم
اين تو بودي کز ازل. خواندي به من درس وفا را
اين تو بودي کآشنا کردي به عشق. اين مبتلا را
من که اين حاشا نکردم. از غمت پروا نکردم
دين من. دنياي من. از عشق جاويدان تو رونق گرفته
سوز من. سوداي من. از نور بي پايان تو رونق گرفته
اين همه آشفته حالي. اين همه نازک خيالي
اي به دوش افکنده گيسو. از تو دارم. از تو دارم
من. خود. آتشي که مرا داده رنگ فنا ميشناسم
من. خود. شيوه نگه چشم مست تو را ميشناسم
ديگر اي برگشته مژگان. از نگاهم رو نگردان
دين من. دنياي من. از عشق جاويدان تو رونق گرفته
سوز من. سوداي من. از نور بي پايان تو رونق گرفته
اين همه آشفته حالي. اين همه نازک خيالي
اي به دوش افکنده گيسو. از تو دارم. از تو دارم