يه روز خيمه زدي تو سرنوشتم
منم از عاشقيم واست نوشتم
گمون كردي هنوز پر شر و شورم
هنوز عاشقم و خيلي صبورم
تو كه قدر وفام رو ندونستي
ميشد يه رنگ بموني نتونستي
گمون نكن تو دستات يه اسيرم
ديگه قلبم از تو پس ميگيرم
شبا همش به ميخونه ميرم من
سراغ مي و پيمونه ميرم من
تو اين ميخونهها خسته دردم
بدنبال دل خودم ميگردم
دلم گمشده پيداش ميكنم من
اگه عاشقته واي به حالش
رسواش ميكنم من..