• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بنويس مهلت موندن يه نفس بود 
    از جداشدن نوشتي رو تن زخمي هر برگ
    گريه کردم و نوشتم نازينم يا تو يا مرگ
    به تو گفتم باورم کن ميون اين همه ديوار
    تو با خنده اي نوشتي هم قفس خدا نگهدار
    بنويس مهلت موندن يه نفس بود
    سهم من از همه دنيا يه قفس بود
    بنويس که خيلي وقته واسه تو گريه نکردم
    سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم

    من که تو بن بست غربت
    زخمي از آوار پاييز
    فکر چشماي تو بودم
    با دلي از گريه لبريز
    شب عاشقونه ي من که حروم شد
    مهلت بودن با تو که تموم شد
    ندونستم بايد از تو مي گذشتم
    وقتي از غربت چشمات مي نوشتم

    از جداشدن نوشتي رو تن زخمي هر برگ
    گريه کردم و نوشتم نازينم يا تو يا مرگ
    به تو گفتم باورم کن ميون اين همه ديوار
    تو با خنده اي نوشتي هم قفس خدا نگهدار
    بنويس مهلت موندن يه نفس بود
    سهم من از همه دنيا يه قفس بود
    بنويس که خيلي وقته واسه تو گريه نکردم
    سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم