• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عزيزم 
    بعد رفتنت عزيزم بس که تنهايي کشيدم
    قامتم خميده از بس, عشقتو به دوش کشيدم
    تو غم بي همزبوني هي ميکشتم لحظه هامو
    روي برگه هاي شعرم خالي کردم عقده هامو
    خاطرت جمع هرجا باشي توي غربت يه کسي هست
    خاطراتت زندگيشه اون غريبه خاطرت هست
    اون که تو هفت آسمونش يه ستاره هم نداره
    اون دلم که دلخوشيشه , گل من کسي رو داره
    مثل ديگرون نبودم سر راهتو نبستم
    ميدونستم نميايي چشم به جاده ها نشستم
    خاطرت جمع تو دل من , تو حسابت پاک پاکه
    اين خطاي دل من بود , اون که افتاده به خاکت
    تو روزايي که نبودي نميدوني چي کشيدم
    صبح تا شب زخم زبون از هر غريبه اي شنيدم
    گل من سرت سلامت تو که خوش باشي غمم نيست
    اين هميشه آرزومه پس دليل ماتمم نيست
    ديگه از گريه گذشته به جنون کشيده کارم
    تو که خوشبختي عزيزم , ديگه غصه اي ندارم