چشام همزاد اشک و خون دلم همسايه ي آهههرچي عشقه توي دنيا من مي خواستم ماله ما شه
زمونه گرگ و عشق تو شبيه مکر روباهه
شدم چوپان ساده لوح کنار گله احساس
چه رسمي داره اين گله سرچنگال گرگ دعواست
تو اين قدر خواستني هستي که اين گله نمي فهمه
اگه لبخند به لب داري دلت از سنگ و بي رحمه
ببخش خوبم اگه اين عشق حيله ي تورو رو کرد
نفرين به دله ساده که به چنگال تو خو کرد