خوبي او شهره آفاق بود
درنجابت در نکوهي پاک بود
روزگار اما وفا با ما نداشت
طاقت خوشبختي ما را نداشت
پيش پاي عشق ما سنگي گذاشت
بيگمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر اين قصه هجران بود وبس
حسرت و رنج فراوان بود وبس
يار ما را از جدايي غم نبود
در غمش مجنون عاشق کم نبود
بر سر پيمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود