پيداست هنوز شقايق نشدي ...
زنداني زندان دقايق نشدي ...
وقتي كه مرا از دل خود ميراني ...
يعني كه توهيچ وقت عاشق نشدي ...
زرد است كه لبريز حقايق شده است ...
شاعر نشدي و گرنه مي فهميدي ...
پاييز بهاري است كه عاشق شده است ...