• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : تو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سايه 

    چرا...؟

    چرا....؟

    چرا.....؟

    چرا......؟

    چرا.......؟

    چرا........؟

    چرا.........؟

    چرا..........؟

    چرا...........؟

    چرا............؟

    ....................

    دونستن جواب اين چراها کمترين حق من بود بعد اونهمه لحظه.....اينم ازم گرفتي!

    پاسخ

    همه چيزم الانم مال توئه/همه كسم توئي
    + علي 

    چه شبها را كه من تنها به ياد تو سحر كردم
    چه عمري را كه بيهوده به پاي تو هدر كردم
    تو عمرم را تبه كردي
    گنه كردي گنه كردي
    گناهت را نمي بخشم،گناهت را نمي بخشم
    همين بود و وفايي را كه ميگفتي
    همين بود و صفايي را كه ميگفتي
    تو كه خود اين چنين بودي
    چرا روزم , سيه كردي
    تو كه خود اين چنين بودي
    چرا روزم , سيه كردي
    نگه كردي گنه كردي
    گناهت را نمي بخشم ، گناهت را نمي بخشم
    + گيتي 
    ببين چه ساده مرا در غمت رها کردي

    ميان غصه نهادي به من جفا کردي

    مرا به جرم خدايي چرا کشي بر دار

    خودت بُدي که مرا يک شبه خدا کردي

    من و سکوتم و بغضي که بسته راه گلو

    به يک کلام گزافم مرا فنا کردي

    منم همانکه برايت هزار شب مردم

    مرا به تهمت و حرفي چه بي وفا کردي

    تو گفتي ام که دعا يک توهم عبس است

    ولي براي جدايي ز من دعا کردي

    تو رفته اي و دگر در غم تو غوطه ورم

    نگر عزيز دلم با دلم چه ها کردي

    اگر چه در دل تو ذکر و ياد « ... » نيست

    ز رفتنت به دلم رخت غم ردا کردي
    + گيتي 

    چرابامن چنين كردي به جزمن آشنايت كيست؟

    مرو دامنكش از اينج كه جزمن آشنايت نيست !

    من آن درياي مواجم مرا مرداب پنداري

    بدان بي من بدون عشق توتنهايي و بيماري