وبلاگ :
بنام پروردگار حي و توانا
يادداشت :
.
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مريم
از جدا شدن نوشتي
رو تن زخمي هر برگ
گريه کردم و نوشتم
نازنيم يا تو يا مرگ
به تو گفتم باورم کن
ميون اين همه ديوار
تو با خنده اي نوشتي
همقفس خدانگهدار
بنويس مهلت موندن يه نفس بود
سهم من از همه دنيايه قفس بود
بنويس که خيلي وقته
واسه تو گريه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم
مث دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت
زخمي از آوار پاييز
فکر چشماي تو بودم
با دلي از گريه لبريز
شب عاشقونه ي من که حروم شد
مهلت بودن با تو که تموم شد
ندونستم بايد از تو مي گذشتم
وقتي از غربت چشمات مي نوشتم
بنويس مهلت موندن يه نفس بود
سهم من از همه دنيا يه قفس بود
بنويس که خيلي وقته
واسه تو گريه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم
مث دستات سرد سردم