گاهي اين دنيا مثل ما ، با خودش مساله داره
ميون زمين و آفتاب ، ابر تيرگي مياره
رنگ دريا بر ميگرده ، از هواي تلخ وتيره
همه ي چلچله ها رو وحشت خزون ميگيره
گل من گلايه کم کن ، ابر غصه ابدي نيست
بزار آسمون بباره ، گريه هم چيز بدي نيست
گم ميشه روي لب گل ، رنگ آفتابي خنده
پر ميشه زمين غربت ، از تهاجم پرنده
اما اما تو ميدوني ، پشت اين بارون يکريز
روز خوشرنگي دنياست ، نوبت بدرود پاييز
گل من گلايه کم کن ، ابر غصه ابدي نيست
بزار آسمون بباره ، گريه هم چيز بدي نيست
گل من گلايه کم کن ، ابر غصه ابدي نيست
بزار آسمون بباره ، گريه هم چيز بدي نيست
ما هنوز هم پر از آفتاب ، شب فروز و سايه سوزيم
روشنايي با دل ماست ، چه بسوزيم چه نسوزيم
نون و آب اين زمين هم ، اگه خون جگر ماست
غم نخور که قصه ي ما ، حرف عاشقاي فرداست
گل من گلايه کم کن ، ابر غصه ابدي نيست
بزار آسمون بباره ، گريه هم چيز بدي نيست
گل من گلايه کم کن ، ابر غصه ابدي نيست
بزار آسمون بباره ، گريه هم چيز بدي نيست