از خود گذشتم تا که تو ، از پيچ و خمها بگذري
لب بستم از گلايه تا ، از سر غمها بگذري
گوشه گرفتم تا که تو ، با دنيا دم ساز بشي
پايان گرفتم تا که تو ، دوباره آغاز بشي
درد من بودي و همدرد نبودي
راه من بودي و همراه نبودي
غم من بودي ، تو غمخوار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
اشک شدم در پشت پلک غصه ها پنهون شدم
بغض شدم در شوره زار سينه ها زندون شدم
پرم شکست تا اين که تو ، معني پرواز شدي
غمم ترانه شد که تو ، نغمه و آواز شدي
درد من بودي و همدرد نبودي
راه من بودي و همراه نبودي
غم من بودي ، تو غمخوار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
اشک شدم در پشت پلک غصه ها پنهون شدم
بغض شدم در شوره زار سينه ها زندون شدم
سکوت شدم تا اين که تو ، صداي فرياد شدي
قفس نشين شدم که تو ، دوباره آزاد شدي
درد من بودي ، تو همدرد نبودي
راه من بودي ، تو همراه نبودي
غم من بودي ، تو غمخوار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
درد من بودي ، تو همدرد نبودي
راه من بودي ، تو همراه نبودي
غم من بودي ، تو غمخوار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي
عشق من بودي ، وفادار نبودي