• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : بي تو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گيتي 
    درون کوچهً قلبم، چه غمگينانه مي پيچد
    صداي تو که مي گفتي ، به جز تودل نمي بندم

    فريبِ وعده هايت را، ندانستم ولي اکنون
    به ياد وعده هاي تو، ميان ِ گريه مي خندم

    برو ديگر که دل از غم رهــا کردم
    خدا حافظ که ديگر بر نمي گردم

    تو بودي آ سمان من، غمت همسايه قلبم
    ولي خورشيد چشم تو، به بام ديگري سرزد

    قسم برسوز پنهانم، تو را ديگرنمي خواهم
    که از باغ دو چشم تو ، پرستوي دلــــم پر زد

    + علي 
    غخمغ
    + علي 
    fggdfg
    + علي 
    البل

    مي رسد روزي که دست زندگي
    بيخبر پا مي کشد از جسم من
    مي شوم آزاد تنــــــــــها و رها

    + محمد 

    از نياز و نيمکت و سرنوشت و تاريکي و ظلمت و روشنايي و محبت نوشتم..

    از کوچه هاي بن بست رد شدم و با غمي غمناک به سکوت سرد در آن لحظه هاي دراز دلسپردم...

    طلب باران عشق را کردمو.... چتر خود را بستم...

    ضربان قلب جاده را تا مسير کوير با گوش جان شنيدم....

    و اکنون..

    ديگر بهانه اي براي گفتن ندارم!!!

    + گيتي 

    دليل گريه هام شايد واسه غربتيه که دارم

    شايدم واسه شستن گناهام باشه

    نمي دونم احتمالا" هم به خاطر اين باشه که

    ...............tyhy

    + مهتاب 

    تنهايي ام را با تو قسمت مي كنم سهم كمي نيست
    گسترده تر از عالم تنهايي من عالمي نيست....

    + غريب آشنا 
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

    ربيعه پسر كعب مى گويد:
    روزى پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود:
    ربيعه ! هفت سال مرا خدمت كردى ، آيا از من پاداش نمى خواهى ؟
    من عرض كردم :
    يا رسول الله ! مهلت دهيد تا فكرى در اين باره بكنم .
    فرداى آن روز محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم ، فرمود:
    ربيعه حاجتت را بخواه !
    عرض كردم :
    از خدا بخواه مرا همراه شما داخل بهشت نمايد.
    فرمود:
    اين درخواست را چه كسى به تو آموخت ؟
    عرض كردم :
    هيچ كس به من ياد نداد، لكن من فكر كردم اگر مال دنيا بخواهم كه نابود شدنى است و اگر عمر طولانى و فرزندان بخواهم سرانجام آن مرگ است .
    در اين وقت پيغمبر صلى الله عليه و آله ساعتى سر بزير افكند، سپس ‍ فرمود:
    اين كار را انجام مى دهم ، ولى تو هم مرا با سجده هاى زياد كمك كن و بيشتر نماز بخوان .