• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : انتظار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صفا 

    خواهش مي کنم ميگم شايد تو هم ياد بگيري؟
    + گيتي 
    عزيزم خودم با تمام وجود پيش مرگتم نبينم ناراحتي .
    + با خبر باش 

    با خبر باش که از يار خبر مي آيد
    وان سفر کرده ي غايب ز سفر مي آيد
    پير کنعاني من چشم تو روشن که پسر
    از پي روشني چشم بدر مي آيد
    اين خروسي که زند بانگ به ويرانه يش ب
    پيک شاديست که از شهر سحر مي آيد
    مژده اي حلقه نشينان شب تار که باز
    شمع ماه از پس اين ابر به در مي آيد
    پاسخ

    كي؟؟؟
    + صفا 

    آن شب که تو آمدي صفا پيدا شد
    پيمان شکني رفت و وفا پيدا شد
    در غربت من که به جاي بيگانه نبود
    برقي زد و روي آشنا پيدا شد
    گنجي که به سالها نهان بود
    از چشم با هلهله در خانه ي ما پيدا شد
    يک عمر کوير فقر را پيمودم
    تا برق زد و کوه طلا پيدا شد
    خورشيد سعادتي که بر من تابيد
    پاسخ

    ممنون از ابراز علاقه بسيار شما
    + بهانه 

    بسپارند بهانه هاي دوري
    به دستم بهانه اي بده
    دست آويز کوچکي
    تا در کنار تو باشم
    اشاره اي
    نوشته اي که خلاصه در
    دو راه
    عضلاتي گشاده در چهره و
    لبخندي رها
    به دستم بهانه اي بده
    + كسي نيست 

    صدا کن مرا
    صداي تو خوب است
    صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
    که در انتهاي صميميت حزن مي رويد
    در ابعاد اين عصر خاموش
    من از طعم تصنيف درمتن ادراک يک کوچه تنهاترم
    بيا تابرايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
    و تنهايي من شبيخون حجم ترا پيش بيني نمي کرد
    و خاصيت عشق اين است
    کسي نيست ...
    + */* 

    جا مانده است
    کسي جايي
    که هيچ گاه ديگر
    هيچ کس
    جايش را پر نخواهد کرد
    + مهتاب 

    من از آن ابتداي آشنايي
    شدم جادوي موج چشم هايت
    تو رفتي و گذشتي مثل باران
    و من دستي تکان دادم برايت
    تو يادت نيست آنجا اولش بود
    همان جايي که با هم دست داديم
    همان لحظه سپردم هستيم را
    به شهر بي قرار دست هايت
    تو رفتي باز هم مثل هميشه
    من و ياد تو با هم گريه کرديم
    تو ناچاري براي رفتن و من
    + گيتي 

    کجايي ؟حالت خوبه ؟ خيلي نگرانتم .
    پاسخ

    مُردم
    + گيتي 
    روزي آمده بودي
    که من تمام نشاني ها را نوشتم
    با خط بد نوشتم
    و تو تمام خانه ها را گم کردي
    بمن نگفتي
    همسايه ها گفتند
    دير آمدي
    پنجره بوي رطوبت داشت
    به من نگفتي
    که بيرون از خانه باران است
    پاسخ

    گفتم ؛ نشنيدي
    + سكوت 

    عشق لالايي بارون تو شباس
    نم نم بارون پشت شيشه هاس
    لحظه ي شبنم و برگ گل ياس
    لحظه ي رهايي پرنده هاس
    تو خود عشقي که همزاد مني
    تو سکوت منو فرياد مي زني
    تو خود عشقي که شوق موندني
    غم تلخ و گنگ شعراي مني
    وقتي دنيا درد بي حرفي داره
    تويي که فرياد درداي مني
    تو خود عشقي که همزاد مني
    تو سکوت من ...
    + گيتي 

    کسي غير از تو نمونده اگه حتي ديگه نيستي
    همه جا بوي تو جاري خودت اما ديگه نيستي
    نيستي اما مونده اسمت توي غربت شبونه
    ميون رنگين کمون خاطرات عاشقونه
    آخرين ستاره بودي تو شب دلواپسي هام..
    خواستنت پناه من بود تو غروب بي کسي هام..
    لحظه هر لحظه پس از تو شب و گريه در کمينه..
    تو ديگه بر نميگردي آخر قصه همينه!
    ميشکنم بي تو و نيستي به سراغم نميايي که ببيني
    بي تو ميميرم و نيستي.. تو کجايي تو کجايي که ببيني

    شب بي عاطفه برگشت.. شب بعد از رفتن تو..
    شبه از نياز من پر.. شب خالي از تن تو..
    با تو گل بود و ترانه.. با تو بوسه بود و پرواز
    گل و بوسه بي تو گم شد.. بي تو پزمرده شد آواز

    آخرين ستاره بودي تو شب دلواپسي هام..
    خواستنت پناه من بود تو غروب بي کسي هام..
    لحظه هر لحظه پس از تو شب و گريه در کمينه..
    تو ديگه بر نميگردي آخر قصه همينه!
    + بيتا 

    اي آمده با عشر
    اي رفته با گريه
    اي خط دلتنگي
    از بغض تا گريه
    با من صبورانه
    سر کردي و ساختي
    اما چه بي حاصل
    دردامو نشناختي
    تا زندگي بوده
    قصه همين بوده
    پشت سر خورشيد
    شب در کمين بوده
    ما هر دو بازيچه در بازي نيرنگ
    قرباني يک بت
    سر تا به پا از سنگ
    تو بت پرست اما....

    پاسخ

    اما...
    + ليلي 

    غافلگير عشق
    سر به هوا مي شود
    با نگاهي
    به بي قراري دريا
    و من‌آن روز ديدم
    که چگونه
    قلب دخترک ليلي
    مي تپيد
    در ميان
    گيسوان بيد مجنون