• وبلاگ : بنام پروردگار حي و توانا
  • يادداشت : خيال
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گيتي 

    ديگه جايي نمونده؟
    + سحر 
    دست بسته
    به مسلخ مي رويد
    و سرشکسته باز مي گرديد
    جراحت تحقير بر گامهايتان
    زنجير خستگي بر پاهايتان
    تازيانه باد
    پاداش بيداري
    تا بهنگامتان
    شب
    گهواره ي خواب است
    آنکه در ظلمت آب را مي جويد
    خضر نيست
    تشنه ايست که در جستجوي سراب است

    + گيتي 

    خيلي با حالي
    + گيتي 

    نههههههههههههههههه
    پاسخ

    خدا رو شكر
    + طاقت 
    من هنوز چيزي نگفتم
    که تو طاقتت تموم شد
    باقيشم بگم ميبيني
    گريه هات کلي حروم شد

    من که آسمون نبودم
    اما عشق تو يه ماهه
    سرزنش نکن دلم رو
    بخدا اون يه بيگناهه

    باز که ابري شد نگاهت
    بغضتم واسم عزيزه
    اما اشکاتو نگه دار
    نذار اينجوري بريزه

    حال من خيلي عجيبه
    دوست دارم پيشم بشيني
    من نگاهت بکنم تا
    تو چشام عشقو ببيني
    تو چشام عشقو ببيني

    بدجوري ديوونتم من
    فکر نکن اين اعتراضه
    هميشه نبودن تو
    کرده اين دلو کلافه

    ميدونم فرقي نداره
    واست عاشق بودن من
    ميدونم واست يکي شد
    بودن و نبودن من

    اولش گفتم يه حسه
    يا يه احترام ساده
    اما بعد ديدم يه عشقه
    حد و اندازش زياده

    بيا و مثل گذشته
    جز به من به همه شک کن
    من بدون تو ميميرم
    بيا و بهم کمک کن

    من هنوز چيزي نگفتم
    که تو طاقتت تموم شد
    باقيشم بگم ميبيني
    گريه هات کلي حروم شد

    من که آسمون نبودم
    اما عشق تو يه ماهه
    سرزنش نکن دلم رو
    بخدا اون يه بيگناهه....
    پاسخ

    مي خواي برگردي؟
    + مي خونه 
    مثل تمام عالم حال منم خرابه خرابه خرابه
    مثل تموم بختها بخت منم تو خوابه تو خوابه تو خوابه
    سنگ صبورم اينجا طاقت غم نداره نداره نداره
    طاقت اينکه پيشش گريه کنم نداره نداره نداره
    حالي واسه ام نمونده دنيا برام سرابه
    داد مي زنم که ساقي ميخونه بي شرابه

    يادي نکردي از من رسم رفاقت اين نيست
    اشکي برام نريختي عشق و صداقت اين نيست
    دشمن راه دورم درد دلم زياده
    جاده به جز جدايي هيچي به من نداده
    + بيا بنويسيم 

    بيا بنويسيم روي خاک رو درخت رو پر پرنده رو ابرا
    بيا بنويسيم روي برگ روي آب توي دفتر موج رو دريا
    بيا بنويسيم که خدا ته قلب آينه است
    مثل شور فرياد يا نفس تو حصار سينه است
    با هميشه موندن وقتيکه هيچي موندني نيست
    اوج هر صداي عاشقي که شکستني نيست
    با صدا ميام همه جا تو رو مي نويسم
    روي آينه ي گريه هام گونه هاي خيسم
    اي که معني اسم تو آسمون پاکه
    ريشه ي صدا نبض عشق زير پوست خاکه
    توي خواب خاک ريشه ها موسم شکفتن
    همصداي من مي خونن وقت از تو گفتن
    چشم بسته مو تو بيا به سپيده وا کن
    با ترانه نفسهات باغچه رو صدا کن

    با ترانه ي نفسهات من ترانه مي گم
    اسمتو مثل يه غزل عاشقانه مي گم
    بيا که ديگه وقتشه وقت برگشتنه
    بوي پيرهنت که بياد لحظه ي ديدنه

    + فاطمه 
    گل ناز پرپر من
    آخرين همسفر من
    جاي لب هاي قشنگت
    مونده روي دفتر من
    اي که شعر تلخ اشکات
    قصه ي غربت من بود
    عينهو نفس کشيدن
    ديدنت عادت من بود
    گل ناز پرپر اي همدرد
    به نبودنت بايد عادت کرد
    تو يه حرف تازه بودي واسه من
    قصه ي دو نيمه و يکي شدن

    + مهتاب 

    غريبم من نانه را که داند ؟
    در اين غربت زبانم را که داند ؟
    به چشمم رنج پيدا را که بيند ؟
    به شب اشک نهانم را که داند ؟
    که داند که چقدر .......